غم چیست و چه تفاوتی با افسردگی دارد؟

بسیاری از افراد تصور می کنند غم و افسردگی یکسان است. وقتی فردی دچار ناراحتی و غم می شود، بسیار راحت به وی برچسب افسرده می زنند، در حالی که غم و اندوه یک واکنش طبیعی در برابر موقعیت هایی است که باعث ناراحتی یا درد عاطفی می شود و افسردگی نوعی اختلال است که درجات مختلفی دارد.

غم چیست؟

غم احساسی طبیعی و خوب است و انسان به صورت طبیعی به آن نیاز دارد. تجربه این احساسات به افراد کمک می کند تا به بهترین شکل با محیط جدید سازگاری پیدا کرده و بهترین واکنش را از خود نشان دهند. با شناخت احساس غم که یکی از احساسات اصیل انسانی است می توانیم در زمان مناسب آن را پذیرفته و از بین ببریم. محرک احساس غم، از دست دادن و فقدان است. همه انسان ها با از دست دادن افرادی که برایشان مهم است، موقعیت های خاص و چیزهای با ارزش، این احساس را تجربه می کنند.

تا زمانی که افراد هیچ فقدانی را در زندگی تجربه نکرده باشند و بدون چالش، با آرامش زندگی کنند، هیچ تغییری در نوع زندگی و نگرش افراد اتفاق نمی افتد. در تکامل انسان ها مفید ترین شیوه برای درک و پذیرش موقعیت های دردناک و از دست دادن ها همین غمگین شدن بوده است. افراد در این شرایط دست به درون نگری می زنند و نوعی بازنگری نسبت به ویژگی های روانی خود انجام می دهند. مهمترین چیز در غم شناخت آن، درک آن و آموزش مناسب از این احساس طبیعی می باشد.

در زمان غمگین بودن چه واکنشی باید نشان داد؟

وقتی حس ما در برابر از دست دادن تحریک می شود باید بدانیم این احساس همان غم است و آن را بپذیریم. زمانی که غمگین هستیم بهتر است کمی به خودمان زمان بدهیم و فعالیت های زندگی روزمره خود را کم کرده و یا حتی آنها را کنار بگذاریم. پردازش احساسات و درک آن در این موقعیت بسیار با اهمیت است. گاهی افراد تمایل دارند در این موقعیت گریه کنند که این کار بسیار هم خوب است زیرا گربه کردن باعث سبک تر شدن و باز شدن نوعی جریان در افراد می شود. پذیرش این که این احساس، احساسی طبیعی است و برای از بین بردن آن نباید خود را تحت فشار بگذارد، بهترین واکنشی است که افراد می توانند داشته باشند.

افسردگی چیست؟

افسردگی یک نوع اختلال روانی می باشد که بسیار شایع است و درجات مختلفی دارد. خستگی بیش از حد، عدم علاقه به فعالیت های روزانه، کاهش تمرکز، خستگی بیش از حد، اشتهای ضعیف یا شدید، بی خوابی یا زیاد خوابیدن و غمگین بودن طولانی مدت، همگی از نشانه های افسردگی است. اختلال افسردگی ممکن است بر اساس شدت و طول مدت شکل های مختلفی به خود بگیرد اما وجه مشترک تمام طیف های افسردگی، نیازمند به درمان بودن است و اختلال افسردگی چند روزه با مراقبت درمان نمی شود و نیاز به توجه اساسی و مراجعه به روانشناس برای درمان دارد. هر چه افرادی که دچار افسردگی هستند زودتر برای درمان خود اقدام کنند، راحت تر می توانند به درمان دست پیدا کنند. اولین قدم برای درمان افسردگی تشخیص افسردگی از طریق علائم آن است.

علائم افسردگی

• احساس نا امیدی و پوچی
• افزایش یا کاهش وزن یا اشتها
• کاهش خواب
• کاهش فعالیت
• بی انرژی بودن نسبت به فعالیت های روزمره
• احساس اضطراب و بی قراری
• کاهش تمرکز و کم شدن قدرت حل مسئله
• تحریک پذیری بالا
• خستگی حتی پس از کمی تلاش

توجه به این نکته ضروری است که افرادی که دچار اختلال افسردگی هستند باید حداقل دو هفته 5 نشانه از اختلال افسردگی را داشته باشند. اختلال افسردگی عوامل مختلفی دارد، تغییر مواد شیمیایی در مغز که بر روی خلق و خو تأثیر می گذارند می تواند یکی از دلایل بروز اختلال افسردگی باشد.

اختلال افسردگی می تواند ارثی باشد و از طریق ژن ها به افراد انتقال پیدا کند. عوامل محیطی و شخصیتی از دیگر دلایل بروز اختلال افسردگی هستند که هر کدام به نحوی باعث بروز انواع اختلالات افسردگی در افراد می شود. اختلال افسردگی به چند دسته تقسیم می شوند:

• اختلال افسردگی اساسی
• افسردگی مداوم
• اختلالات افسردگی مانیک یا اختلال دوقطبی
• روانپریشی
• افسردگی فصلی
• اختلال افسردگی پریناتال که در دوران بارداری و پس از آن ایجاد می شود
• افسردگی موقعیتی

زمانی که احساس می کنیم دچار اختلال افسردگی هستیم بهتر است، هر چه سریع تر به سراغ یک مشاوره روانشناسی برای درمان اختلال افسردگی برویم و از روش های روان درمانی اساسی آن استفاده کنیم. در کنار درمان روانشناسی می توانیم بیشتر به خودمان استراحت بدهیم و کمتر از خودمان توقع داشته باشیم.

وقتی می‌دانیم حالمان خوب نیست به خودمان فشار نیاوریم. تحرک و ورزش (حداقل پیاده‌روی) را فراموش نکنیم. به دیدار کسانی برویم که دوستشان داریم. میوه و سبزی تازه و مغزها (آجیل) بیشتر مصرف کنیم. ماهی و غذاهای دریایی را در وعده‌های خود داشته باشیم. بیشترین کسی که می تواند به فردی که دچار اختلال افسردگی است، کمک کند، خود وی می باشد. پذیرش بیماری، اقدام برای درمان و کمک به خود می تواند، درمان کامل را برای فرد به همراه داشته باشد.

تفاوت اختلال افسردگی و غم

افراد پس از غمگین شدن، گریه کردن و در خود ماندن دوباره راه را به روشنایی پیدا می کنند و به نوعی احساس تازگی دست پیدا می کنند که با امیدواری همراه است. مخزن روانی این افراد افزایش پیدا می کند و تحمل آنها در برابر مشکلات بیشتر می شود. این افراد پس از گذراندن دوره غم با امید زندگی گذشته خود را از سر می گیرند.

نا امیدی یکی از اصلی ترین احساساتی می باشد که تفاوت بین افراد غمگین و افسرده را مشخص می کند زیرا افرادی که دچار غم می شوند، پس از مدتی رویش امید را در وجود خود احساس می کنند اما افرادی که به اختلال افسردگی دچار هستند احساس پوچی داشته و بدون درمان نمی توانند از آن رهایی پیدا کنند. اختلال افسردگی بر خلاف احساس غم یک احساس طبیعی نیست بلکه رفتاری تخریبی و دفاعی در برابر احساس خشم و عصبانیت است.