اگر فرزند وسطی هستید یا خواهر یا برادری دارید که فرزند وسط است، ممکن است از خود بپرسید که آیا سندرم فرزند میانی یک چیز واقعی است یا خیر. سندرم فرزند میانی این باور است که کودکان وسطی به دلیل ترتیب تولدشان کنار گذاشته میشوند، نادیده گرفته میشوند یا حتی به طور کامل دیده نمیشوند.
طبق روایات، برخی از کودکان ممکن است در نتیجه فرزند وسط بودن، ویژگیهای شخصیتی و رابطه خاصی داشته باشند و با برخی مشکلات نیز دست و پنجه نرم میکنند.
سندرم فرزند میانی در اصل از کارهای روانشناس مشهور آلفرد آدلر نشات میگیرد که نظریه ترتیب تولد را مطرح کرد. این نظریه پیشنهاد میکند که جایگاه کودک در ترتیب تولد میتواند بر شخصیت و زندگی او تأثیر بگذارد. برای مثال، فرزند میانی معمولاً مجموعهای مشخص از صفاتی دارد که او را با فرزند آخر متمایز میکند.
تأثیرات سندرم فرزند میانی
کودکان میانی ممکن است روابط نزدیکی با عزیزانشان نداشته باشند
سه مطالعه در سال ۱۹۹۸ برای بررسی تأثیر ترتیب تولد بر هویت شخصی و روابط خانوادگی منتشر شد. نتایج مطالعه اول نشان داد که نوزادان میانی کمتر از فرزندان اول و آخر در مورد نزدیکترین افراد مورد اعتماد خود به خویشاوندی اشاره میکنند. مطالعه دوم نشان داد که فرزندان میانی بیشتر از والدین خود در مواقع پریشانی در مقایسه با فرزندان اول و آخر به خواهر و برادر خود روی میآورند. آخرین مطالعه نتایج پرسشنامه اینترنتی و آرشیوهای تاریخی را تجزیه و تحلیل کرد. این نشان داد که فرزندان میانی نسبت به فرزندان اول و آخر کمتر به تحقیقات نسبشناسی علاقهمند هستند.
هر سه مطالعه نشان دادند که نوزادان میانی نسبت به نوزادان اول و آخر کمتر احساس نزدیکی به مادرشان داشتند.
کودکان وسطی ممکن است بیشتر در معرض مشکلات قرار بگیرند
کودکان میانی اغلب به عنوان بچههای عصبانی و کودکانی که زیاد دچار سوتفاهم میشوند تصور میشوند که با ایجاد مشکل به دنبال جلب توجه هستند. ممکن است حقیقتی در این مورد وجود داشته باشد.
اگرچه این مطالعات ارتباط قابل توجهی را بین فرزندان وسط و ویژگیهای شخصیتی نشان دادند، هنوز مشخص نیست که آیا موقعیت یک فرد در خانواده آنها بر نتایج مادام العمر تأثیر میگذارد یا خیر.
مطالعهای مجموعه دادههای بزرگ از سه پانل ملی از ایالات متحده، بریتانیا و آلمان را تجزیه و تحلیل کرد. هیچ تأثیر معنی داری بین ترتیب تولد بر شخصیت از جمله موافق بودن، وظیفهشناسی، ثبات عاطفی، برون گرایی یا تخیل نشان نداد.
کودکان میانی کمترین احتمال دارد که با والدین خود در مورد رابطه جنسی صحبت کنند
صحبت کردن در مورد رابطه جنسی با والدین چیزی نیست که اکثر کودکان با آن احساس راحتی کنند. با این حال، فرزندان وسط ممکن است کمترین احتمال را در مقایسه با خواهر و برادرشان انجام دهند.
ویژگیهای سندرم فرزند دوم
پاسخ ندادن کودک به محبت شما
فرزند دوم شما ممکن است به همان روشی که فرزند اول شما انجام میدهد، به عشق و محبت شما پاسخ ندهد. اگر احساس میکنید فرزند خردسال شما را دوست ندارد یا توجه بیشتر شما را میخواهد، درباره آن فکر کنید. او به همان اندازه که میتوانید به او محبت کنید احتیاج دارد و احتمالاً در تلاش است تا به شما نشان دهد كه از مقدار عشق شما راضی نیست و از شما بیشتر میخواهد. سپری کردن وقت ویژه با هر کودک، حتی اگر فقط ۱۰ دقیقه در روز باشد، میتواند کمک کند.
کودک سعی میکند توجه شما را جلب کند
کودکان میانی ممکن است با پرسیدن سؤالات زیاد یا درخواست کمک در هر کاری، توجه شما را جلب کنند. آنها ممکن است خود از انجام کارها خودداری کنند و به والدین یا خواهر و برادرهای دیگر بسیار متکی باشند. آنها میتوانند بدخلق باشند و کارهایی انجام دهند که توجه شما را به خود جلب کند.
او از مقایسه متنفر است
وقتی فرزندان خود را با هم مقایسه میکنید، فرزند دوم شما ممکن است برعکس آنچه را که میخواهید، انجام دهد. از مقایسه میان خواهر و برادر خودداری کنید.
فرزند دوم شما در معرض خطر بیشتری برای ایجاد مسائل عاطفی است، به خصوص اگر احساس بیعاطفی یا بیتوجهی کند. عدم توجه کافی به نیازها، تحولات و دستاوردهای او همچنین باعث میشود وی احساس بیتحرکی کند. هرکاری که برای فرزندان دیگر انجام میدهید، برای فرزند دوم یا میانی خود هم انجام دهید. به آنها کمک کنید تا بفهمند که مانند سایر فرزندانتان برای شما ویژه هستند.
درونگرا یا برونگرا شدن کودک
عزت نفس پایین به دلیل عدم توجه کافی والدین ممکن است تا حدی ایجاد شود. ممکن است در یک طرف طیف بچههایی با عزت نفس کم از مردم دور شوند و از معاشرت بپرهیزند. عزت نفس پایین ممکن است منجر به ابراز خشم و تحریکپذیری شود.
رقابت در بین خواهر و برادرها
رقابت در بین خواهران و برادران یک تجربه معمولی است که اگر والدین توجه خود را بر نیازهای کودکان فرزندان با نظم و روحیه متفاوت متمرکز نکنند، ممکن است تشدید شود. ممکن است احساسات منفی مداوم بین خواهران و برادران ایجاد شود. احساسات منفی ممکن است احساسات مثبت و زیربنایی عشق را تحت الشعاع قرار دهد.
چگونه از ابتلای فرزند خود به سندروم فرزند میانی جلوگیری کنیم؟
با کودک خود به عنوان یک شخص منحصر به فرد رفتار کنید:
فرزند شما مجموعهای منحصر به فرد از ویژگیها، خوبیها و بدیها را دارد. کودک خود را در سطح فردی بشناسید و به سرگرمیها و فعالیتهای او علاقه نشان دهید. اجازه دهید آزادانه افکار، احساسات و تجربیات خود را با شما در میان بگذارند. رفتار با آنها به عنوان یک شخص منحصر به فرد به آنها حس خاص بودن میدهد.
از مقایسه فرزندان خود خودداری کنید:
از استفاده از سایر فرزندان خود به عنوان مثال یا مقایسه رفتارهای فرزندان خودداری کنید. این کار به کاهش نیاز آنها به رقابت برای جلب توجه شما کمک میکند. از تلاشهای آنها قدردانی کنید و احساساتشان را تأیید کنید تا احساس کنند شما آنها را همانطور که هستند میشناسید.
زمان با کیفیتی را با فرزند خود بگذرانید:
زمانی را در طول روز به کودک خود اختصاص دهید. این کار باعث میشود که آنها بدانند که شما نیازها و خواستههای آنها را فراموش نمیکنید و برای رابطه خود با آنها ارزش قائل هستید.
از برچسب زدن بپرهیزید:
اگرچه فرزند شما ممکن است مانند یک کودک میانی کلیشهای رفتار کند، سعی کنید افکار خود را به صورت کلامی بیان نکنید. این کار شما این باور را در آنها تقویت میکند که کودکی مشکل دار هستند که توسط والدین خود نادیده گرفته شدهاند.
افرادی که احساس میکنند فرزند وسطی بودن تأثیر منفی روی آنها داشته است میتوانند برای کمک و حمایت به درمان مراجعه کنند. آنها میتوانند به صورت انفرادی در جلسات شرکت کنند یا از آنها برای حل اختلافات بین اعضای خانواده استفاده کنند.
برای دسترسی سریع به مشاوره روانشناسی می توانید برای رزرو وقت مشاوره با شماره های مرکز مشاوره زرین فر تماس حاصل نمایید.
دیدگاه کاربران